نقد روانشناختی فيلم پرتقال کوکی

نقد روانشناختی فيلم پرتقال کوکی - خیریه حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی

ساختار فيلم پرتقال کوکی به سه قسمت تقسيم مي‌شود: بخش نخست از ابتداي فيلم تا زماني است که آلکس هنوز توسط پليس دستگير نشده و مدام درحال ايجاد خشونت فيزيکي و آسيب رساندن به ديگران است. نيمة دوم داستان از زماني آغاز مي‌شود که آلکس توسط پليس دستگير شده و بعد از مدتي روانه زندان مي‌گردد و از آنجا راهي مرکز بازپروري مي‌شود و تحت آزمايش‌ها و اعمال درماني خاص قرار مي‌گيرد. درماني که منجر مي‌شود تا او از هرگونه ميل به خشونت منزجر گردد. بخش سوم و پاياني فيلم نيز آلکس را در وضعيتي به تصوير مي‌کشد که با هويتي دگرگون‌شده به صحنة اجتماع باز مي‌گردد. انساني بي‌هويت و فاقد اراده که قدرت اختيار خود را ازدست داده و به يک موجود کوکي تبديل شده است و روان خود را تسليم نهاد قدرت مي‌کند.
شخصيت آلکس در اين فيلم، نماد تمام عيار يک بيمار ضداجتماعي است. نقض نظام مند قوانين و هنجارها، فريب ديگران، حقه‌بازي و رفتارهاي تکانشي، تحريک‌پذيري و پرخاشگري و فقدان احساس گناه و بي‌اعتنايي نسبت به حقوق ديگران از خصلت‌هاي بارز بيمار مبتلا به اختلال ضداجتماعي است. آلکس، سرشار از تناقضات است و گاهي تبديل به کودکي بي‌پناه مي‌شود و گاهي درنده‌خويي که از خشونت لذت مي‌برد. ازسويي به موسيقي پناه مي‌برد و سمفوني نهم بتهوون را گوش مي‌دهد و از آن آرامش مي‌گيرد و از سوي ديگر به‌دنبال آزار و اذيت ديگران است. قبل از دستگيري آلکس، او نوجواني آزاد بود که هر عملي را دلش مي‌خواست انجام مي‌داد و همين اعمال بود که سرانجام، وي را روانة زندان کرد. پس بعد از مدتي، مسئولين زندان متوجه مي‌شوند که آلکس از لحاظ رواني انساني است که نيازمند مراقبت و درمان است. از اين‌رو، او را به مرکز بازپروري مي‌سپارند تا بعد از درمان در صحنة اجتماع حاضر شده و زندگي سازگارانه‌اي را تجربه کند.

فیلم پرتقال کوکي

گفتمان غالب در فيلم، گفتمان خشونت‌طلب ساختارهاي اجتماعي مثل خانواده، زندان، مراکز درماني، مدرسه و… است. خشونت اين ساختارها را مي‌توان در نيمة دوم فيلم به‌روشني دريافت. اين خشونت دربرابر گفتمان خشونت‌طلب آلکس قرار دارد که به‌شکلي نرم و محسوس به فرد اعمال مي‌شود و از او يک اُبژة منفعل مي‌سازد، اما خشونت آلکس به‌شکلي واضح و علني اعمال مي‌شود. دليل تمايل آلکس به خشونت را نيز مي‌توان اعتراض به حقيقت اُبژه‌شدگي‌اش درنظر گرفت. او به‌دست ساختارهاي خشونت‌طلب قدرت، در جامعه‌اي پرورده شده که به‌شکلي ناخودآگاه هم از آن متأثر است و هم عليه آن دست به خشونت مي‌زند. نمونه‌اي از خشونت‌هاي او قسمتي است که به پيشنهاد دوستانش به خانة يک زن چهل ساله مي‌روند که تنها و با گربه‌هايش زندگي مي‌کند. آلکس، در آنجا با زن درگير شده و او را مي‌کشد. در همين هنگام و پس از بيرون آمدن از آن خانه است که با خيانت دوستانش مواجه مي‌شود. آنها شيشة شيري را روي صورتش مي‌شکنند و او براي لحظاتي بينايي اش را از دست مي‌دهد و همين موقع است که آلکس توسط پليس دستگير مي‌شود.
وقتي او با آن مجسمة انتزاعي زن را مي‌کُشد، نمادپردازي خاصي از يک تجاوز اتفاق مي‌افتد. اين ميزانسن، يادآور سرنوشت اديپ است. براساس نظريه لاکان، کودک پس از گذار از مرحلة آينه‌اي(مرحله‌اي که کودک به‌همراه مادرش خود را در آينه مي‌بيند و با او احساس يگانگي و وحدت دارد) و ورود به ساحت نمادين يا قانون پدر(ساحتي که با ظهور پدر يعني فردي که کودک را از نزديکي به مادر نهي مي‌کند و کودک به‌خاطر ترس از اختگي ميلش را سرکوب کرده و همين واپس‌زني ميل است که ناخودآگاهِ کودک را بنيان مي‌نهد) و سيادت پدر را که بر زبان استوار است اثبات مي‌کند. در اين شرايط، کودک احساس ناامني کرده و عقدة وحدت با مادر او را فرا مي‌گيرد. براين‌اساس، موقعيتي که آلکس در آن قرار دارد را مي‌توان تحليل کرد. آلکس، نمايندة گفتمان سرکوب‌شده و واپس‌زده‌اي است که گفتمان غالب مردسالار و سيادت‌طلب، ازطريق خشونتي نظام مند و پنهان متوجه افراد جامعه کرده و در ايجاد خشونت‌هاي علني ناشي از احساس سرکوب و فروخوردگي نقش به‌سزايي ايفا مي‌کنند. آلکس، درپيِ فرونشاندن عقدة اديپي خود است، اما درنهايت اين طلب گفتمان با مجازات نابينايي خودخواسته براي اديپ و ناخواسته براي آلکس اتفاق مي‌افتد.
کوبريک، در اين فيلم نشان مي‌دهد که حکومت سياسي مدرن، خواهان انقياد روح و روان انسان است و تنها به جسم تحت فرمانبري راضي نمي‌شود. اين رويکرد، در کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول به‌صورت ديگري بيان شده است. در آنجا هم مکانيسم‌هاي رواني خشونت‌بار و غيراخلاقي به‌کار برده مي‌شود تا روح و روان شخصيت اول داستان را به بند بکشند. در ساختارهاي سياسي مدرن به چرايي اتفاق جرم مي‌پردازند و به‌دنبال تغيير روح و روان مجرم هستند تا از او انساني بهنجار و سالم بسازند، اما انساني که قدرت اختيار از وي سلب شده و حق آزادي انتخاب ندارد و بايد به نهاد قدرت خود را تسليم کند، بنابراين در اين جامعه وجود افرادي چون آلکس عجيب به‌نظر نمي‌رسد.
فيلم شناسي کوتاه
نويسنده و کارگردان: استنلي کوبريک
بازيگران: مالکوم مک‌داول، جيمز مارکوس، وترن کلارک، مايکل تارن
جوايز: نامزد اسکار بهترين فيلم، کارگرداني و تدوين
خلاصه فيلم: آلکس، جوان ناهنجار و ضد اجتماعي است که رهبري گروهي از جوانان مانند خود را بر عهده دارد. او انواع جنايات را مرتکب مي شود و در اين بين به دليل يک مورد قتل دستگير و به زندان فرستاده مي شود تا در آنجا با روش هاي مدرن درمان شود.

منابع:
۱. مقاله بررسي سوژه و خشونت بر خود، مطالعة موردي دو «فيلم پرتقال کوکي» و «اينک آخرالزمان»، سپيده سامي، بهروز محمودي بختياري.
۲.کتاب پنج نگاه زير چشمي به خشونت. ژيژک اسلاوي. ترجمة عليرضا پاک‌نهاد.

درج دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت آخرین اخبار، شماره خود را وارد کنید

سرای احسان

مرکز نگهداری و توانمند سازی بیماران اعصاب و روان

سرای احسان کجاست؟

سرای احسان یک مرکز خیریه مردم نهاد است که به طور شبانه روزی و رایگان از بیماران اعصاب و روان مراقبت می کند و سعی در توانبخشی آنها دارد.

درباره ما بیشتر بخوانید
به دنیای ساده آدم‌های آن‌سوی دیوار بپیوندید

سرای احسان

مرکز نگهداری و توانمند سازی بیماران اعصاب و روان درباره ما بیشتر بخوانید