سرطان سینه و امیدآفرینی سایکوانکولوژی سیستمی

سرطان سینه یکی از بیماریهای پیچیده و چندلایه است که سه بُعد زیستی، روانی و اجتماعی را بهطور همزمان درگیر میکند. شناخت و درمان مؤثر این بیماری، نیازمند توجه به همه این ابعاد است. بُعد زیستی شامل عوامل ژنتیکی، ساختار مولکولی، ایمنی بدن و ناتوانیهای جسمی میشود. بُعد روانی با ویژگیهای شخصیتی، تابآوری و عزتنفس مرتبط است. بُعد اجتماعی نیز دربرگیرنده وضعیت خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی و ارتباطات اجتماعی بیمار است.
سرطان پستان میتواند در اثر فیبروآدنومها یا تودههای فیبروکیستیک ایجاد شود که در برخی موارد به مرحله متاستاز میرسند و نیازمند جراحی هستند. در صورت وجود جهش ژنتیکی، ممکن است پزشکان تصمیم به برداشتن هر دو سینه و تخمدانها برای پیشگیری بگیرند.
مطالعات نشان دادهاند که میان سلامت روانی و ایمنی بدن ارتباط نزدیکی وجود دارد. تقویت سیستم ایمنی روان، از عوامل کلیدی در بهبود روند درمان است. سایکوانکولوژی، شاخهای از روانشناسی بالینی است که به تقویت این سیستم ایمنی روان کمک میکند و کیفیت زندگی بیمار و خانوادهاش را ارتقا میبخشد.
لحظهی مواجهه با تشخیص سرطان، برای بسیاری از بیماران شوکآور و بهتآور است. از شنیدن نام بیماری گرفته تا تصور از دست دادن سینه و مواجهه با مرگ، احساساتی عمیق و گاه ویرانگر را برمیانگیزد. در این لحظه، نقش سایکوانکولوژ بسیار حیاتی است؛ او میتواند به بیمار کمک کند که از این بحران عبور کند و امید را بازیابد.
توانایی بیمار برای مقابله با بحران، وابسته به منابع درونی مانند صبوری، مشورتپذیری و پشتکار، و منابع بیرونی مانند خانواده حامی و شرایط مالی مناسب است. سایکوانکولوژ با شناسایی این منابع و ایجاد تعادل میان آنها، انرژی روانی بیمار را بازسازی میکند.
کلید همکاری موفق میان بیمار و سایکوانکولوژ، میل درونی بیمار به تغییر و اعتمادسازی است. بدون این تمایل، فرآیند درمان روانی ناکارآمد خواهد بود. سایکوانکولوژ باید زندگی، عادتها، رنجها و آرزوهای بیمار را بشناسد تا بتواند مؤثر کمک کند.
یکی از آسیبهای رایج در بیماران سرطانی، فروپاشی روانی ناشی از ترس، درد و شوک بیماری است. این اختلال روانی میتواند منابع درونی بیمار را مسدود کرده و روند درمان را مختل کند. سایکوانکولوژی از طریق گفتوگو، تحلیل افکار و بازسازی چهارضلعی ذهنی – فکر، حس، احساس و شهود – به بازسازی سیستم ایمنی روان بیمار کمک میکند.
مهم است که بیماران سرطانی را نه بهعنوان بیماران اعصاب و روان، بلکه بهعنوان افرادی در بحران در نظر بگیریم. نگرش همراه با همدلی، احترام و درک واقعی شرایط روانی بیمار، اساس موفقیت سایکوانکولوژی است.
گفتوگوی سیستمی، بهعنوان شیوهای همهجانبه، خانواده و مراقبان بیمار را نیز درگیر میکند. شناخت نقش هر عضو از سیستم اجتماعی بیمار، درک ارزشهای فرهنگی و خانوادگی، و پرهیز از کلیشهها، از وظایف سایکوانکولوژ است.
سایکوانکولوژ باید زبانی ساده، صمیمی و متناسب با درک بیمار و خانوادهاش داشته باشد. در این صورت، اعتماد و همافزایی میان بیمار، خانواده و تیم درمانی تقویت میشود و بیمار با امید، عزت نفس و ارادهی بیشتری با بیماری روبهرو خواهد شد.
سرطان پستان، صرفاً یک بیماری جسمی نیست؛ بلکه بحرانی است که کل وجود فرد را درگیر میکند. سایکوانکولوژی، بهعنوان یک نگاه انسانی، امیدبخش و کلنگر، میتواند راهی برای بازگشت به زندگی، معنا و آرامش باشد.