اسکیزوفرنیا؛ سرای احسان؛ دیروز، امروز، فردا
اسکیزوفرنیا چیست؟
اختلال اسکیزوفرنیا از جمله بیماریهای روان انسان است که از زمانهای دور شناخته شده است. بر خلاف نگرش خاص عموم مردم، این اختلال مانند سایر بیماریهای انسانی همچون دیابت، نارسایی قلبی و در اثر کمبود یا عملکرد نادرست بخشی از بدن … به وجود میآید، با این تفاوت که به جای جسم انسان، مغز انسان درگیر بیماری میشود. اختلال اسکیزوفرنیا، که بیشترین شیوع را در سنین ۱۵ تا ۳۵ سال دارد، میتواند به صورت ناگهانی و با بروز علائمی مانند توهم، هذیان و تغییرات شدید در رفتار به صورت ناگهانی شروع شود و یا میتواند بسیار کند و آرام رشد کند طوری که تا مدت های طولانی، اختلالات و تغییرات ایجاد شده در فرد مورد توجه قرار نگیرد. توهم، که میتواند به صورت دیدن، شنیدن و یا احساس چیزهایی که وجود خارجی ندارند باشد، به عنوان شاخصترین علامت از گروه علائم مثبت به حساب میآید. کاهلی، تنبلی و ژولیدگی ظاهری از بارزترین علائم منفی است که در برخی انواع این اختلال بسیار مشاهده میشوند. افراد بیمار با این دسته از علائم مورد قضاوت قرار میگیرند. توجه به این نکته ضروری است که واژههای مثبت و منفی به کار برده شده در تقسیم بندی علائم اسکیزوفرنیا، به معنای خوب و بد بودن این علائم نیست. علائم مثبت، گروهی از علائم هستند که در فرد وجود نداشتهاند و با شروع اختلال ظاهر میشوند. علائم منفی هم مربوط به توانایی های قبلی فرد هستند.
چرا اسکیزوفرنیا؟
افراد مبتلا به اختلالات روانی مزمن ( اسکیزوفرنیا) مانند سایر بیماران و افراد جامعه از شان و کرامت انسانی برخوردار هستند. اگر چه، جوامع انسانی – خصوصاً جوامع غربی – در قرنهای گذشته تجربیات نامیمونی همچون بردهداری، آپارتاید، نازیسم و … را پشت سر گذاشته است اما ایران باستان سابقهای درخشان در رفتارهای بهنجار اجتماعی و انسانی با این بیماران داشته است. خداوند مهربان نیز انسانها را فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، سن، سلامت، بیماری و … خلیفه الله نامیده و در قرآن مجید، دمیدن روح خداوندی در کالبد انسان را به صراحت ذکر شده است.
بنابر منابع علمی بین المللی حدود یک درصد جوامع انسانی از اختلال اسکیزوفرنیا رنج میبرند. مطالعات علمی انجام شده توسط اساتید دانشگاههای معتبر کشور با اختلافی اندک، این عدد را تأیید نمودهاند و به این ترتیب، برآورد ابتلای حدود ۷۵۰ هزار نفر از هموطنان کشورمان به اختلال اسکیزوفرنیا چندان دور از ذهن نیست. بنابر این اگر سختیهای مراقبت و هزینههای سنگین درمان این بیماری را در نظر بگیریم، انجام فعالیت های علمی، منسجم و اصولی در حوزه پیشگیری، درمان و بازتوانی بیماران روانی مزمن (اسکیزوفرنیا)، کاملا ضروری خواهد بود.
رویکرد جهانی به اسکیزوفرنیا
اروپای قرون وسطی، جنون را آمیزه ای از جادو، تاثیرات شیطانی و عوامل ماوراء الطبیعه می دانستند و بر این باور بودند که این بیماران با جن و دیو در ارتباط هستند و فرمانهای آن ها را اجرا می کنند. کلمه مجنون و دیوانه هم از همین اعتقاد آنها آمده. مجنون یعنی «کسی که جن می بیند» و دیوانه یعنی «کسی که با دیو در ارتباط است». این اعتقادات و نامگذاریها اغلب سرنوشتهای تلخی برای این بیماران رقم میزده است. اغلب به منظور غلبه بر دیوها و اجنه، بیماران را زنده در آتش می سوزاندند تا بدین ترتیب، جامعه را از آفت بزرگ آنها برهانند.
این رفتارهای بیمارگونه با افراد مبتلا به اختلالات روانی قرن ها ادامه داشت و علیرغم تحلیل قدرت کلیسا و پیشرفتهای علمی – که بخش عمده ای از آن از شرق و از طریق تحصیل دانشجویان اروپایی در ایران و کشورهای اسلامی حاصل شد. در اروپای قرون ۱۷ و ۱۸ هم بیماران را کتک میزدند و در غل و زنجیر نگاه میداشتند. در حالیکه در همین دوران درمان و نگهداری مشفقانه از بیماران روانی در کشورهای اسلامی از طریق تاسیس بیمارستان های ویژه (مانند بیمارستان بغداد در سالهای ۷۵۰ میلادی) امری کاملا پذیرفته شده و بدیهی بود و دانشمندان ایرانی نیز رویکردی کاملا علمی به موضوع داشته اند.
مراکز نگهداری
در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزدهم میلادی با پیشرفت دانش بشری، تغییراتی در رویکرد درمان بیماران مبتلا به اختلالات روانی ایجاد شده. در ابتدا آقای فیلیپ پینل۱ در سال ۱۷۹۷ با باز کردن زنجیر از پای بیماران روانی مزمن، بر نگهداری آنان در مراکز خاص تاکید کرد. با آغاز فعالیت مراکز نگهداری و ارجاع بیماران به این مراکز، اندکی از رنج جانکاه آنان کاسته شد و به نظر می رسید که دوران طلایی زندگی برای این گروه از بیماران آغاز شده است. اما با بروز برخی مشکلات جدید مشخص شد که تا به دست آوردن نتیجهای قابل قبول و به وجود آوردن زندگی اجتماعی معمولی برای این گروه از بیماران، راهی سخت و طولانی در پیش است. اتفاقی که افتاد این بود که تاسیس مرکز نگهداری این بیماران در محل هایی دور از دسترس در خارج از شهر موجب ایزوله شدن بیماران از جامعه را فراهم کرد. در واقع عملا، بیماران از خانواده و جامعه طرد شدند. همچنین ایجاد این گونه مراکز موجب فراموش شدن بیماران توسط خانواده و آسودگی خاطر خانواده، جامعه و حتی متولیان دولتی شد.
این دوری از اجتماعی در تاریخ پیامدهای منفی زیادی داشته است. برای مثال در اوایل قرن بیستم، با آغاز جنگ های جهانی و گسترش رکود اقتصادی، مراکز نگهداری بیماران از مرکز توجه خارج شد و بسیاری از بیماران به علت گرسنگی و بی توجهی فوت کردند و یا با تعطیلی مراکز، به حال خود رها شدند.
در اواخر قرن بیستم و با کشف داروهای جدید که تأثیرات شگرفی در درمان این گونه بیماران داشت، نگهداری بیماران در مراکز خاص مورد توجه و نقد جدی قرار گرفت و «نهضت موسسه زدایی» آغاز شد تا ضمن پیشگیری از معایب نگهداری بیماران در مراکز، امکان درمان و بازتوانی بیماران فراهم شود. اما عدم وجود زیر ساختهای لازم و برنامه ای منسجم موجب شد با تعطیلی مراکز نگهداری، بیماران پس از دریافت درمان های دارویی و ترخیص از بیمارستان از طرف خانواده و جامعه مورد پذیرش قرار نگرفته و در جامعه رها شوند. به این ترتیب، بسیاری از بیماران در خیابانها رها شدند و سرنوشت آنها چیزی جز کارتن خوابی و یا زندان نبود.
بازتوانی روانی اجتماعی(Psychosocial Rehabilitation)
به نظر می رسد تعریف اولیه بازتوانی پس از درمان، چیزی بیشتر از حرفه آموزی و کاردرمانی نبوده است. چرا که اصل اساسی در آن سرگرم کردن بیماران از طریق ایجاد اشتغال و آموزش حرفه های مختلف بوده است. بدیهی است این گونه از بازتوانی به علت عدم وجود حمایت های لازم خانوادگی و اجتماعی از بیماران و عدم وجود زیرساخت های لازم به منظور اشتغال آنان پس از تکمیل روند درمان، چندان کارساز نبوده و نیست. به همین دلیل و به منظور تأمین نیازهای زیستی اجتماعی بیماران و ایجاد امکانات و شرایط لازم برای تجربه زندگی طبیعی اجتماعی، بازتوانی روانی اجتماعی در دستور کار قرار گرفته و سازمان بهداشت جهانی تعریف آن را در سال ۱۹۹۶ به این شکل ارائه داد: «بازتوانی روانی اجتماعی فرآیندی است که در آن برای افرادی که به خاطر ابتلا به اختلال روانی مزمن دچار معلولیت و نقصان شده اند، فرصتی فراهم می شود تا به سطح مناسبی از عملکرد مستقل در اجتماع برسند».
در این فرآیند، درمان بخشی از بازتوانی و بازتوانی، بخشی از درمان است. بازتوانی روانی اجتماعی با «نگرش درمانی» که ترخیص از بیمارستان را انتهای روند درمان می داند و با «نگرش بازتوانی در موسسات نگهداری» که ترخیص از بیمارستان را آغاز و نگهداری و حرفه آموزی را پایان روند درمان می داند، متفاوت است و علیرغم همراه بودن با هر دو نگرش در زمینه کاهش تعداد تختهای بیمارستانی و کاهش مدت اقامت بیمار در بیمارستان، بر باز کردن درهای جامعه بر روی بیماران و فراهم ساختن امکان تجربه زیستی طبیعی اجتماعی برای آن ها تأکید دارد.
اگر چه نگرش های درمانی و بازتوانی، گامهایی اساسی و مهم در راستای حذف محدودیت های بیماران، تخلیه مراکز درمانی و کاهش زمان اقامت بیماران برداشته است و حتی درهای مراکز درمان را به روی بیماران باز کردهاست. اما، بازتوانی روانی اجتماعی از طریق حمایت مستمر و موثر از بیماران و ارتقاء کیفی زندگی آنان، بازگشت آنان به آغوش خانواده و جامعه را برای آنها به ارمغان میآورد.
همان طور که از تعریف بازتوانی روانی اجتماعی بر می آید، این برنامه کاملا منعطف و منطبق بر نیازهای حال حاضر بیماران است و مسئولیت های اجتمــــاعــی افـراد جـــامعه را مشــــخص می کند. بر این اساس، چنانچه هر یک از چهار ضلع بازتــوانی روانی اجتماعی که شامل بیمار، خانواده، جامعه و مــــدیــران دولـــتـی است به درســتی به مسئـولیت خود عمـــل نکنند، روند درمــان و بازتوانی با شکست مواجه میشود و باری اضافی بر دوش سایرین خواهد بود. همسویی، پذیرش و حمایت از درمان و بازتوانی روانی اجتماعی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت بازتوانی روانی اجتماعی، تدوین و تبلیغ آئین نامه و قانون سلامت روان، آموزش جامعه از طریق رسانه های جمعی در راستای تابوشکنی از بیماری های روان، آشنایی مردم با زوایای پیدا و پنهان این بیماری و حمایت از مراکز فعال در حوزه بازتوانی روانی اجتماعی، از اصولی ترین وظایف دولت و پذیرش بیماران در خانواده و جامعه است.
سرای احسان
سرای احسان (موسسه خیریه حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی) مجموعه ای خیریه و غیردولتی است که از سال ۱۳۷۷ فعالیت رسمی خود در زمینه پذیرش، نگهداری، درمان، بازتوانی و ساماندهی افراد بی خانمان و بیماران روانی مزمن را آغاز کرده و علاوه بر درمان و ساماندهی بیش از ۱۴ هزار نفر از آنان، هم اکنون نگهداری درمان و بازتوانی ۴۸۰ نفر توانخواه رنجور شامل ۳۶۰ مرد و ۱۱۲ زن مبتلا به انواع اختلالات روانی مزمن را عهده دار است. این مجموعه از ابتدای فعالیت خود تا سال ۱۳۸۵ بر پذیرش، نگهداری و ساماندهی افراد بی خانمان، و از آن زمان به بعد بر نگهداری، درمان و بازتوانی بیماران روانی مزمن متمرکز است. درمان، بازتوانی و فراهم نمودن امکانات و شرایط لازم به منظور تجربه زیست اجتماعی متناسب با شأن و کرامت انسانی، همواره از مهم ترین و اصولی ترین دغدغه های مجموعه بوده است و به گواه مراجع داخلی و بین المللی تا کنون در انجام آن موفق بوده است. تغییرات مثبت حاصل از سال ها فعالیت موسسه (سرای احسان) و سایر سازمانها و نهادهای حمایتی در حوزه آسیب زدایی اجتماعی و ضرورت ها و نیازهای زمانی موجب شد که تغییراتی محتوایی در فــعالــیت هــای مجموعـه ایجاد شود و بازتــوانی روانــی اجتماعی به مهمترین سرفصــل فعــالیت موسســــه تبــدیل شود. تمــرکز بر این سرفصـــل سبب شد تا در ســـال ۱۳۸۸ به نقطـــه عطفی در فعـــالیت های سرای احسـان تبدیل شده و بازتـــوانی روانــی اجتمــاعی بیمــاران مقیــم مـرکز و جامعه هدف با جدیت هر چه تمام تر در دستور کار قرار گیــرد. هیــات مدیره موسسه از سال ۱۳۹۲ به بعد گام های اصولی تری برای رسیدن به این دستور کار (بازتوانی روانی اجتماعی) برداشته است.
بیانیه مأموریت
اگر چه موسسه خیریه حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی سرای احسان به استناد گواهینامه های ملی و بین المللی، مرکز درجه یک ملی و بین المللی است، اما مدیریت ارشد موسسه (سرای احسان) بر این باور است که چنانچه صرفا نگهداری و درمان بیماران در مرکز در دستور کار قرار گیرد، چیزی بیشتر از یک زندان درجه یک یا نقاهتگاه نخواهیم بود.
لذا، فعالیت مجموعه آنگاه معنا و مفهوم واقعی خواهد یافت که بازتوانی روانی اجتماعی و بازگشت بیماران و توانخواهان به جامعه به درستی انجام گیرد.
بر این اساس باور ما این است که: “بیماران مبتلا به اختلالات روانی مزمن (اسکیزوفرنیا) می توانند مانند سایر افراد جامعه از مواهب زندگی اجتماعی برخوردار شوند و زیست طبیعی اجتماعی متناسب با شأن و کرامت انسانی را تجربه کنند.”
تغییر نگرش جامعه
یکی از موانع مهم بازگشت بیماران به جامعه، تصور ذهنی نادرست جامعه و حتی خانواده و نزدیکان بیماران به این بیماری و چگونگی درمان آن است. تصور جامعه بر این است که این بیماران از قدرت آسیب رسانی بالقوه ای برخوردار هستند و اگر در مراکز ویژه نگهداری نشوند، می توانند به سایرین آسیب برسانند و حتی آنها را به قتل برسانند. بخشی از این سوء تفاهم به علت برخورد شارع مقدس و قانون با مقوله جنون ایجاد شده است. شرع مقدس و قانون به استناد قطع ارتباط بیمار با واقعیت های اجتماعی و تحلیل قوای فکری، که امری کاملا درست و علمی است، این افراد را از دخل و تصرف در اموال و امور خود و برخی امور اجتماعی و شخصی مانند انجام معامله و ازدواج منع کرده است. این اتفاق در شرایط خاص و اثبات معلولیت و نقص پیشرفته و از طریق مجاری علمی و قانونی رخ خواهد داد. البته این امر با انجام فعالیت های اجتماعی منافاتی نداشته و امکان زیست طبیعی و انجام فعالیت های اجتماعی و حتی اقتصادی را بر اساس ضوابط و قوانین خاص برای بیماران امکانپذیر کرده است.
اما جامعه به استناد این قوانین و با مخلوط نمودن این بیماری با گروهی دیگر از بیماری های روانی با عنوان «گروه اختلالات شخصیت» که اتفاقا بیشتر درگیر دیگرآزاری و تحمیل هزینه به جامعه از طریق درگیری در رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند پرخاشگری، مواد مخدر، سرقت و … را شامل می شود، تصوری نادرست نسبت به بیماران اسکیزوفرنیا دارد و نه تنها از حمایت آنان سرباز می زند بلکه با ایجاد شرایط و محیطی غیرقابل تحمل تا آنجا پیش می رود که از کلمه «دیوانه» به عنوان ناسزا استفاده میشود و از ادای آن در محاورات روزانه و حتی رسانه های جمعی نیز ابائی ندارد! این رفتار با این بیماری درست مانند آن است که فردی را به عنوان ناسزا دیابتی، قلبی یا روماتیسمی بنامند!
در حافظه بسیاری از افراد جامعه خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از زندگی این بیماران به همراه خانواده، در کوچه پس کوچه های همین شهر و کشور در سالهای نه چندان دور وجود دارد و قطعا همگی اذعان خواهند داشت که این افراد در اکثر موارد از طرف افراد محل و شهر خود آسیب دیده اند تا اینکه آسیب رسانده باشند.
سرای احسان چه کرده است؟
آشتی جامعه با بیماران اسکیزوفرنیا و ارجاع بیماران به جامعه، دو باور اصلی و اصولی موسسه (سرای احسان) بوده است و از سال ۱۳۸۸ تا کنون، گام هایی هر چند کوچک اما موثر در این راستا برداشته شده است.
گام اول: آگاه سازی جامعه و آشنایی مردم با اسکیزوفرنیا
ارتباط با آحاد جامعه و دعوت از آنان برای آشنایی با مجموعه و بیماران، برگزاری و شرکت در انواع همایش های عمومی و علمی، برگزاری انواع جشنواره های ورزشی و هنری، چاپ و تکثیر و توزیع انواع بروشور، پوستر و …، برقراری ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی به منظور آشنایی قشر تحصیل کرده و تأثیرگذار جامعه با مقوله بازتوانی روانی اجتماعی که منجر به انواع فعالیت های کارورزی وکارآموزی دانشجویان و انجام مطالعات و پژوهش های علمی شده است، حضور در فعالیت های علمی و تشریحی بین المللی و حضور در رسانه های جمعی، دیداری و شنیداری و … تنها بخشی از فعالیت های مجموعه در راستای آگاه سازی جامعه و آشنایی مردم با اسکیزوفرنیا و تابوشکنی از این بیماری بوده که با جدیت دنبال شده و می شود.
بسیاری از مردم و حتی مسئولین باور دارند که:
بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیا، خشن و بد رفتار هستند.
این بیماران نمی توانند کار کنند،
این بیماران نمی توانند ازدواج کنند.
اسکیزوفرنیا، بیماری نادری است.
اسکیزوفرنیا، بیماری دائمی و همیشگی است و درمان نمیشود.
توجه به این باورهای نادرست نشان می دهد که موسسه (سرای احسان) توانسته با گام های خود، اقدامات کوچک اما موثری انجام دهد، اما باید اذعان داریم که کماکان راهی طولانی و دشوار تا تغییر نگرش اجتماعی وجود دارد.
راستی، شما به کدامیک از این باورهای نادرست اعتقاد دارید؟
گام دوم: ادغام در جامعه
حوزه دوم فعالیت مجموعه، نزدیک کردن این بیماران به جامعه است. بدیهی است حضور و فعالیت در جامعه بدون بهره مندی از توانمندیهای فردی و زیستی امکان پذیر نخواهد بود. به همین دلیل، چند اقدام لازم به منظور توانمندسازی بیماران انجام گرفته است. البته، توجه به این نکته ضروری است که توانمندسازی بیماران به معنی آموزش حرفه ای جدید به آنان نیست. بلکه تقویت توانایی ها و کاستن از ناتواناییهای قبلی را شامل میشود. این اقدامات به شکلهای مختلفی انجام میگیرد. از جمله:
- کارگاه های حمایتی
انواع کارگاه های آموزشی باعث می شود تا با توجه به مهارتهای آموخته شده و توانائی های قبلی، بیماران از مهارتهای لازم برای حضور در جامعه و حتی کسب در آمد برخوردار شوند. فعالیت بیماران در کارگاه های متعدد مجموعه مانند قالیبافی، خیاطی، منبت، معرق، سفال، قلاب بافی، کوبلن بافی، نقاشی، کتابخوانی، داستان نویسی و … منظره ای بدیع و امید بخش ایجاد کرده است که توانایی بی نظیر بسیاری از این بیماران را به نمایش می گذارد. ممکن است باورپذیر نباشد اما طراحی، برش، دوخت و تعمیر لباس بیش از ۴۷۰ نفر توانخواه مقیم مرکز و لباس مورد نیاز کادر پرستاری، نانوایی، آشپزخانه، پدریاران و مادریاران و گروه سرود و تئاتر مجموعه و … توسط توانخواهان کارگاه خیاطی انجام می شود. هفت نفر از توانخواهان خانم کارگاه قالیبافی در آزمون آزاد سازمان فنی و حرفه ای شرکت کردهاند و علاوه بر دریافت گواهینامه مربیگری، با کسب نمره ۹۰ از ۱۰۰ نمره، نفرات برتر آزمون بودهاند. چند نفر از همین افراد که در حال حاضر با خانواده خود زندگی می کنند، با اشتغال در کارگاه های مختلف بخش قابل توجهی از هزینه های جاری خانواده را تامین می کنند. - کارگاه های خدماتی
سرای احسان، مجموعه ای با بیش از ۲۳ هزار متر مربع زمین و ۸ هزار متر مربع زیربنا است و از فضای سبز بزرگی هم برخوردار است. گلخانه و فضای سبز بزرگ مجموعه به همت توانخواهان شاغل در باغبانی اداره می شود. نظافت محوطه، نظافت سالن های غذاخوری و پخت روزانه بیش از ۱۵۰۰ قرص نان در نانوایی و … تنها بخشی از فعالیت های روزانه مددجویان و کارگاه های خدماتی مجموعه است. - فعالیت های اجتماعی
برگزاری چهار دوره جشنواره ورزشی بین مراکز نگهداری و توانبخشی کشور و استان تهران در شش رشته ورزشی، برگزاری دو دوره جشنواره موسیقی مراکز، فعالیت هیأت عزاداری حضرت رقیه(س) مددجویان مجموعه، برگزاری سه جشن ازدواج، انجام مسافرتهای جمعی کوچک و بزرگ به اماکن زیارتی و سیاحتی، برگزاری دوره های مختلف خانواده درمانی، گروه درمانی، رفتار درمانی و … تاسیس و اداره فروشگاه مواد غذایی برای تأمین خریدهای مورد نیاز مددجویان در طرح ژتون درمانی، اجرای طرح اسکان حمایتی با ارجاع تعدادی از توانخواهان به خانواده از خرداد ماه سال ۱۳۹۱، ارائه انواع خدمات حمایتی روانپزشکی، پزشکی، روانشناسی و مددکاری به بیماران و خانواده آنان تنها بخشی از فعالیت های اجتماعی مجموعه است که خوشبختانه با اثرات بسیار مفیدی همراه بوده است.
یکی از امیدوارکنندهترین اقدامات موسسه (سرای احسان) احداث خانهی احسان شماره یک بوده است. در کمال ناباوری از دو سال پیش (۱۳۹۲) تا کنون شش نفر از توانخواهان مجموعه در خانه ای که توسط موسسه (سرای احسان) اجاره شده است، زندگی می کنند. این افراد، هر روز صبح با سرویس پرسنل به مرکز میآیند و در قسمت های مختلف مشغول به کار میشوند و بعد از ظهر و پس از پایان کار به منزل باز میگردند و امورات جاری زندگی خود را با حقوق دریافتی ماهیانهای که از مرکز میگیرند، مدیریت می کنند.دقت کنید؛ شاید این افراد همسایه شما باشند! - می خواهیم چه کنیم؟
ایستادن، مردن است!
بهترین نیستیم و هرگز این گونه ادعا نمی کنیم. اما، برای بهتر شدن تلاش می کنیم. به همین منظور، تبدیل موسسه (سرای احسان) به مرکز جامع توانبخشی بیماران روانی مزمن را برنامه ریزی کردهایم و گام هایی نیز در این راستا برداشته ایم. در برنامه پنج ساله آینده سرای احسان، تأسیس کلینیک درمانی روزانه، مرکز مهد روزانه، نگهداری و بازتوانی بیماران، ایجاد مرکز نگهداری و بازتوانی روزانه و شبانه روزی، اجرای طرح ویزیت در منزل، ارجاع بیماران به خانواده و تأسیس مرکز جامع علمی کاربردی آسیب زدایی اجتماعی با گرایش بازتوانی روانی اجتماعی بیماران روانی مزمن برنامه ریزی شده است.