آشنایی با اختلالات روانی: اسکیزوفرنیا
آشفتگی در عملکرد اجتماعی را که به علت یک اختلال ژنتیک، فیزیکی، شیمیایی و … که با تظاهرات رفتاری یا روان شناختی همراه است اختلال روانی گویند. اختلال روانی برحسب میزان (شدت) انحراف ازمحدوده طبیعی سنجیده می شود و هراختلال نیز علائم و نشانه های خاص خود را دارد.
براساس چهارمین ویرایش «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» انجمن روان پزشکی آمریکا تاکنون بیش از ۲۰۰ نوع اختلال روانی شناخته شده در ۱۷ گروه عمده مانند گروه اختلالات خلقی، گروه اختلالات اضطرابی، گروه اختلالات شبه جسمی، اسکیزوفرنیا و دیگر اختلالات سایکوتیک و … طبقه بندی شده اند. اسکیزوفرنیا اختلالی مزمن با علت نامعلوم و همراه با علائم روان پریشی است که کارکرد اجتماعی (شغل، تحصیل و ….) فرد را شدیداً تحت تأثیر قرار داده و با اختلالاتی در رفتار، احساس و تفکر همراه است.
تاریخچه
علائم و نشانه های اسکیزوفرنیا در گذشته های خیلی دور نیز شناخته شده بود ولی پیشینیان تعبیرهای اسطوره ای برای آن داشتند. پیشینیان این افراد را دیوانه «کسی که دیو می بیند» و یا مجنون «کسی که جن می بیند» می خواندند.
درسال ۱۹۱۱ روان پزشک سوئیسی «یوگین بلوئر» اصطلاح اسکیزوفرنیا را معرفی نمود. این اصطلاح از دوکلمه «Shizo» به معنی دو نیم کردن و گسستن و«phrenia» به معنی فکر و اندیشه ساخته شده است. در اسکیزوفرنیا علائم و نشانه هایی که مشخصه آن باشد وجود ندارد، درعوض مجموعه ای از یافته ها شامل نشانه ها و علائم ویژه، تشخیص را بر اساس ملاک های تشخیصی امکان پذیر می نماید.
تشخیص (علائم و نشانه ها)
تشخیص اسکیزوفرنیا بر اساس مشاهده وتوصیف بیمار انجام می گیرد. علائم و نشانه های اسکیزوفرنیا شامل مجموعه ای از نشانه های مثبت و نشانه های منفی است.
نشانه های مثبت، رفتارهای عجیب و غریبی مثل توهمات و هذیان ها هستند که به رفتارهای عادی فرد بیمار اضافه می شوند. نشانه های منفی، کمبودهای شخصیتی مثل از دست دادن اراده و فرار از جامعه و عدم لذت از زندگی هستند که زندگی و فعالیت های فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. بروز افسردگی در بیماران اسکیزوفرنیا بالاست و می تواند بسیار شدید باشد. اختلال در توجه، حافظه و عملکردهای ارادی هم در این افراد به وفور دیده می شود به نحوی که عملکرد بیمار در زمینه های مختلف مانند شغل، ارتباط با دیگران، تحصیل و یا مراقبت های شخصی مختل می شود و فرد به سطح پائین تری از میزان عملکرد می رسد. بطور کلی نشانه های اسکیزوفرنیا به سه مرحله مقدماتی که شامل علائمی همچون اضطراب، منگی و افسردگی است، مرحله فعال که با هذیان ها و توهمات تعریف می شود و همین طور مرحله باقیمانده که ممکن است بیمار موقتاً بهبود یابد، همراه است.
انواع اسکیزوفرنی
این اختلال دارای انواع مختلفی است که مهم ترین آن عبارتند از:
الف) پارانوئید یا بدبین : دراین نوع فرد با یک یا دو توهم و هذیان درگیر است ولی به هم ریختگی تفکر و رفتار و اختلال عاطفه در وی دیده نمی شود.
ب) آشفته یا به هم ریخته : مشخصه آن رفتار، فکر یا گفتار از هم گسیخته و فقدان عاطفه و یا همراه با بروز عواطف نامناسب است.
ج) کاتاتونی : در این نوع از اسکیزوفرنی بیمار دچار ناتوانی حرکتی، مات شدن و بهت و حالت گیری های عجیب است.
د) نامتمایز : در اسکیزوفرنی نامتمایز فرد مشخصه های واضح بیماری مثل هذیان، توهّم و یا رفتار آشفته را دارد ولی درهیچ یک از سه گروه اول قرار نمی گیرد.
سبب شناسی
با توجه به علائم و پیش آگهی اسکیزوفرنیا، نمی توان عامل یا عوامل خاصی را به عنوان علت آن مشخص نمود. مدلی که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، مدل استرس–بیماری پذیری ارثی است و به معنی این است که چنان چه شخصی به اسکیزوفرنیا مبتلا شود، آسیب پذیری خاصی دارد که به وسیله تنش های روانی (محیطی) شعله ور شده و منجر به بروز علائم اسکیزوفرنیک می شود.
همه گیرشناسی
میزان شیوع تمام عمرحدود ۱/۵-۱ درصد است، در سراسر دنیا سالانه ۲ میلیون مورد جدید اسکیزوفرنیا روی می دهد. شیوع، نسبت بیماران به افراد سالم و شدت بیماری در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. همچنین، نسبت بیماری و شدت آن در مناطق صنعتی بیشتر از مناطق غیر صنعتی است. زنان و مردان به یک نسبت به این اختلال مبتلا می شوند اما شروع اختلال در مردان معمولا زودتر از زنان است. اختلال قبل از ۱۰ سالگی و بعد از ۴۰ سالگی نادر و بین ۱۵ تا ۳۵ سالگی شایع تر است و ۵۰% موارد در کمتر از ۲۵ سالگی دیده می شود. بررسی های انجام گرفته نشان می دهد که بروز اختلال در زمستان و اوائل بهار بیشتر از سایر فصول سال است.
سیر و پیش آگهی
علائم مقدماتی مانند اضطراب، منگی، وحشت و افسردگی معمولا قبل از شروع اسکیزوفرنیا دیده می شود. این علائم ممکن است ماه ها قبل از تأیید تشخیص وجود داشته باشد. شروع، معمولا در اواخر دهه دوم و اوایل دهه سوم عمر است. تنش هایی مثل شوک های هیجانی و جدائی و برخی داروها ممکن است موجب شروع اختلال در افراد مستعد گردد.
آسیب پذیری در مقابل استرس در طول عمر وجود دارد و به طور معمول، سیر اسکیزوفرنیا تخریب با گذشت زمان است. درسیر بیماری، علائم مثبت مانند هذیان های عجیب و غریب و توهمات شدت خود را از دست می دهند اما علائم منفی باقیمانده نظیر عدم رعایت بهداشت، سطحی بودن واکنش عاطفی و رفتارهای عجیب و غریب عملاً ممکن است افزایش یابد. میزان عود بیماری با درمان داروئی در ۲ سال حدود ۴۰ درصد و بدون درمان ۸۰ درصد است. اقدام به خودکشی در ۵۰ درصد بیماران دیده می شود و ۱۰ درصد اقدام ها به مرگ منجر می شود. عیار خشونت در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بالاتر از جمعیت کلی جامعه نیست. خطر مرگ ناگهانی، بیماری جسمی و کوتاهی عمر در این بیماران بالاست.
تعدادی از محققین یک اصل نه چندان دقیق را به عنوان «اصل ثلث» توصیف کرده اند به این ترتیب که حدود یک سوم بیماران زندگی تقریبا عادی را ادامه می دهند، یک سوم آن ها علیرغم تجربه علائم مهم، مشروط به دریافت درمان و حمایت های خانوادگی و اجتماعی مناسب قادر به کارکرد در اجتماع می باشند و یک سوم باقیمانده دچار تخریب شدید شده و به بستری شدن های مکرر احتیاج پیدا می کنند و تقریبا ۱۰درصد این یک سوم آخر به بستری شدن مزمن در مراکز و مؤسسات خاص نیازمند هستند.
منبع: Kaplan & Sadock”s Comprehensive Textbook of Psychiatry
شرح حال یک بیمار
دانیال، ۳۶ ساله، مجرد و با تحصیلات سیکل در سال ۱۳۸۷ به عنوان بیمار مبتلا به اختلال روانی مزمن (اسکیزوفرنیا) در سرای احسان پذیرش شد. پدرش در سال ۱۳۷۶ فوت نموده و مادر و خواهرش نیز سابقه ابتلا به اختلال روانی مزمن و بستری در بیمارستان داشته اند.
برای اولین بار به علت بروز علائم روانی در سن ۱۵ سالگی مدت کوتاهی در بیمارستان دی بستری شده و بروز علائم شدید در سال ۱۳۸۰ (۲۴ سالگی) منجر به ۳ ماه بستری وی در بیمارستان روانپزشکی رازی شده بود. نگهداری و درمان به مدت ۳ ماه در مرکز نوین در سال ۱۳۸۴ و بستری مجدد در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال ۱۳۸۷ به علت عود علائم نیز در سابقه وی دیده می شد.
در زمان پذیرش در سرای احسان از کاهش وزن محسوس و ضعف جسمانی شدید رنج برده و پرحرفی شدید داشت به نحوی که قطع کردن صحبت وی کار بسیار مشکلی بود. خستگی و بی حوصلگی، خلق افسرده، تحریک پذیری و بی قراری، اضطراب، بدبینی، اختلال در قضاوت و آگاهی نسبت به بیماری خود، توهم بینائی و شنوائی و اختلال در محتوای فکر از جمله علائم واضح بیمار در زمان پذیرش بود به نحوی که مدعی بود که مجرم است و به همین دلیل به سرای احسان آورده شده است. به مادر خود شدیداً بدبین بود و او را مسبب تمام بدبختی های خود می دانست و می گفت که او مادر واقعی اش نیست. معتقد بود که مادرش را کشته اند و مغزش را در آورده اند و …
«ربایش فکر» مهم ترین اختلال محتوای فکر بیمار بود و اعلام می کرد که اطرافیان فکرش را می دزدند و افکار خود را به او تزریق می کنند.
بررسی های اولیه «تیم درمان» نشان داد که دانیال علیرغم اعتماد به نفس ضعیف و علائم شدید روانی از هوش نسبتاً خوبی برخوردار بوده و مهارت های درکی–حرکتی و شناختی قابل قبولی دارد، لذا پس از انجام اقدامات درمانی اولیه، برنامه ریزی لازم به منظور باز توانی دانیال توسط «کمیته توانبخشی» انجام گرفت. انجام اقدامات تخصصی توان بخشی همچون فعالیت در گروه موسیقی، مشارکت در گفتگوها و بازی های گروهی، شرکت در فعالیت های مشارکتی گروهی، شرکت در فعالیت های ورزشی و سپردن مسئولیت متناسب با وضعیت روانی در یک بازه زمانی ۳ ساله منجر به کاهش شدید علائم مثبت همچون بیقراری، پرخاشگری و تحریک پذیری و حتی قطع توهم و هذیان (از ۶ ماه قبل) و رفع علائم منفی گردید، به نحوی که دانیال در حال حاضر به توهمات و هذیان های قبلی خود می خندد و از خلق و عاطفه طبیعی برخوردار بوده و تمرکز و توجه خوبی دارد. به خوبی پینگ پنگ بازی می کند، کمک مربی ورزش است و به عنوان فردی فعال و مسئولیت پذیر شناخته می شود. در منبّت و معرّق چنان پیشرفت نموده است که به عنوان مربی سایر توان خواهان فعالیت نموده و تیم تخصصی توانبخشی مرکز بر این باور است که در حال حاضر سطح کارگاه های مجموعه پائین تر از توانائی های دانیال بوده و وی توانائی اشتغال مستقل در منبت کاری را دارد. اکنون، دانیال مادر خود را واقعی می داند و دیدار مادر و فرزند، خستگی از تن همکارانمان در «تیم توانبخشی» زدوده و لبخند رضایت بر لبانشان می نشاند.