نگاهی به حقوق بیماران روان
در صورت فوت افراد مباحث ارث و وصیت و تقسیم ترکه و… مطرح میشود که خارج از بحث حاضر است و با توجه به فوریت اقدامات حقوقی در زمینه ابتلای افراد به بیماریهای روح و روان مباحث پیرامون آن مورد بررسی قرار میگیرد. بسته به نوع بیماری، شدت و ضعف آن، سن بیمار و…. شرایط و نحوه عملکرد اطرافیان اعم از بستگان و خویشاوندان یا دوستان متفاوت خواهد بود.شاید سئوالات بیشماری در ذهن این افراد شکل بگیرد که به تعدادی از آنها پاسخ داده خواهد شد. برای مثال: در ادامه مبحث به این نکته خواهیم پرداخت که پس از صدور حکم حجر چه مسئولیتهایی به عهده قیم است؟ اگر محجور دارای اموالی باشدتکلیف آنها چیست؟ و در صورت قصور قیم، سایر بستگان چه مسئولیتی خواهند داشت؟
کدامیک از بستگان و نزدیکان نسبت به وضعیت بیمار دارای مسئولیت هستند؟
در پاسخ باید گفت هنگامی که هریک از ما در نزدیکان خود متوجه بروز بیماری روح و روان میشویم چنانچه این شخص همسر، فرزند، پدر یا مادر ما باشد در درجه اول ما به عنوان خانواده درجه یک مسئولیتهایی داریم ولی در صورت فقدان خانواده درجه یک، برادر و خواهر و در مرحله بعدی خواهرزاده و برادرزاده وسپس درجات بعدی قرار خواهند داشت.
چه زمانی می توان در امور حقوقی بیمار دخالت نمود؟
همان طور که میدانیم این گونه بیماریها درجات ضعیف و قوی دارد.هنگامیکه شخص قادر به تشخیص منافع خود نباشد و نتواند نسبت به امور مالی و غیر مالی خود تصمیم عاقلانهای اتخاذ کند و این امر به تایید مراجع پزشکی معتبر مورد تایید دادگاه یا در واقع همان پزشکی قانونی برسد حکم حجر صادر شده و شخص محجور از دخالت در امور خود منع میشود. (در خصوص این اصطلاحات توضیحات مبسوطی داده خواهد شد.)
برای ممانعت از اقدامات نادرست بیمار یا عدم اقدام وی به کجا می بایست مراجعه نمود؟
در این گونه موارد و در واقع پس از اطلاع یافتن از بیماری شخص مورد نظر باید به دادسرای امور سرپرستی محل اقامت محجور مراجعه کرد. در تهران این دادسرا و دادگاه مربوطه مستقل و در ابتدای خیابان ایرانشهر مستقر هستند. در شهرستانها معمولا شعبی از دادسرا یا دادگاه را به انجام امور سرپرستی اختصاص میدهند. پس از مراجعه باید فرم مخصوص اعلام حجر بیمار را کامل نموده و سپس با راهنمایی مسئولین امر بقیه مراحل را که مهم ترین آنها معرفی بیمار به پزشکی قانونی است، طی کرد.
آیا تمامی بیماران روح و روان محجور می باشند؟
خیر. چون تعدادی از ایشان پس از مراجعه به پزشک معالج و دریافت دارو و تحت درمان قرار گرفتن، همچون یک شخص سالم و عادی قادر به ادامه زندگی خود هستند و تصمیمات کاملا درست و به جایی نیز در امور مالی خود اتخاذ میکنند.
چنانچه بیمار خانواده نداشته باشد تکلیف چیست؟
معمولا در نزدیکی بیمار هر شخصی اعم از دوست یا همسایه که از وضعیت چنین فردی مطلع شود مراتب را به اطلاع دادستانی خواهد رساند. ولی هیچ مسئولیتی برای ایشان وجود نداشته و بیمار در صورت نداشتن خانواده یا عدم تمکن و وضعیت مالی مطلوب آنها به بهزیستی سپرده خواهد شد. اگر هر یک از بستگان آنها خواستار قیمومی او نباشد، دادستان نسبت به وضعیت بیمار اتخاذ تصمیم خواهد نمود.
آیا قیم باید از خویشاوندان بیمار باشد؟
ضرورتا نه. ولی در صورت متقاضی بودن یکی از بستگان اغلب این سمت به فردی که رابطه خویشاوندی ندارد اعطا نخواهد شد مگر در موارد خاص.
ممنون ازتوضیحاتی که دادید