پیام رئیس هیأت مدیره
بیماری روانی، وضعیتی طبی است که به تغییراتی در اندیشه، احساس، خلق، توانایی برقراری ارتباط با دیگران و عملکرد روزانه فردی و اجتماعی منجر میشود و تامین نیازهای شخص را دشوار میسازد. این قبیل بیماریها درمیان بسیاری از افراد جامعه رواج دارند و در بسیاری از موارد همچون سایر بیماریهای جسمی قابل درمان و یا قابل کنترل میباشند؛ اما متاسفانه این افراد با انگهای اجتماعی فراوانی درطول زندگی خود روبهرو هستند و به ناچار خود و خانوادشان از اجتماع طرد میشوند. بیماری روانی یک شکست فردی نیست، بلکه ممکن است برای بسیاری از ما در برههای از زندگی رخ دهد. گفتنی است مشکلات سلامت روانی، رفتاری و اجتماعی بخشی روبهرشد از مشکلات سلامت برای تمامی مردم جهان است. بااینهمه، اغلب بیماران روان تاحد مطلوبی قابل درمان هستند و میتوانند به زندگی عادی خود در اجتماع ادامه دهند. فرایند بازیابی سلامت برای این افراد همچون سفری است که آنها را قادر میسازد زندگی معنادار خود را با بهدست آوردن تمامی پتانسیل فردی درکنار سایر اعضای جامعه ادامه دهند. دراین راستا، توانبخشی روانی به کسانی که در عرصه سلامت روان با مشکلاتی روبهرو هستند، کمک میکند تا بهعنوان یک عضو مستقل در جامعه از امکاناتی نظیر آموزش، بهرهوری، و ایفای نقش موثر در زندگی سود برند. دراین چهارچوب، «بازگشت به جامعه» بخشی تفکیکناپذیر در فرآیند بهبود کسانی است که از مشکلات شدید روانی رنج میبرند و بهعنوان دستاوردی مهم در درمان، توانبخشی و سلامت روان بهشمارمیآید. امروزه در بسیاری از کشورهای توسعهیافته مبتلایان به اختلالات روانی همچون مردم عادی از فرصتهای برابر اجتماعی و زیستی درکنار همنوعان خود بهرهمندند. تحقیقات نشان دادهاند که بیماران روانی که به جامعه بازگشتهاند، درکل اوضاع بهتری در مقایسه با سایر همتایان خود دارند. بنابراین بازگشت به جامعه میبایست در سه بعد فیزیکی، روانی و اجتماعی صورت پذیرد. بدین ترتیب، بازگشت به جامعه که بخش مهمی از برنامههای بازتوانی روانی است، شامل مشارکت در جامعه فیزیکی، حس تعلق و پذیرش و ادغام اجتماعی میگردد و هدف اصلی آن عادیسازی بیمار بهعنوان شاخصی مهم در فرآیند بهبود است. ازطرف دیگر، ممکن است زندگی در جامعه برای این قبیل افراد به انزوای اجتماعی آنها بینجامد. بهعبارت دیگر بیماران روان پس از بازگشت به خانه بهدلیل شرایط خاص فیزیکی، شناختی، یا رفتاری با چالشهایی اساسی روبهرو میشوند؛ بهگونهای که احساس میکنند به حمایتهای دوچندان ازسوی دیگران نیاز دارند. بنابراین لزوم فرهنگسازی دراینباره آشکار میگردد. شناسایی چالشها، فرصتها و تناقضاتی که بیمار روان با آنها روبهرو میباشد، میتواند به فرهنگسازی درزمینه بازگشت آنها به جامعه کمک کند. این وظیفه، در مقیاس کلان برعهده سازمانهای دولتی مسئول درزمینه سلامت روان و در مقیاس خرد برعهده سازمانهای غیردولتی و نهادهای مردمی است. موسسه حمایت از آسیبدیدگان اجتماعیـ سرای احسان، بهعنوان یک موسسه خیریه و مردم نهاد درطول دو دهه فعالیت خود توانسته است گامی بلند درراستای بهبود و بازگشت به جامعه بیماران روان (که از آسیبپذیرترین قشرهای جامعه میباشند) بردارد. دراین راستا، سرای احسان که متولی نگهداری و توانبخشی تعداد زیادی از این بیماران و آسیبدیدگان میباشد، با 20 سال تجربه فعالیت در حوزه آسیبزدایی اجتماعی و نگهداری و بازتوانی بیماران روانی مزمن، با کمک خیرین توانسته است در حوزه درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن، خانههای یکچهارم راهی، خانههای نیمهراهی، خانههای سهچهارم راهی یا خانههای مستقل را تاسیس کند و زمینه بازگشت آنها را به جامعه پس از بهبود فراهم نماید. در این راستا از عملکرد بیبدیل سرای احسان همواره توسط صاحبنظران و کارشناسان تحسین بهعمل آمده است. ازسویی دیگر، موسسه حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی درخصوص آگاهیبخشی درباره فقدان قانون سلامت روان و رعایت نشدن حقوق شهروندی بیماران روان تلاشهای زیادی انجام داده است، اما متاسفانه علیرغم تلاشهای صورت گرفته، هنوز این خلأ برطرف نشده است. امید است این تلاشها در آینده نزدیک زمینهساز تحقق نیازهای بیماران روان و پیشبرد اهداف کلان سلامت روان در جامعه گردد. در پایان ضمن تشکر از خدمات بیشائبه خیرین طی سالهای گذشته، بر لزوم مشارکت هرچه بیشتر نهادهای مسئول در تامین نیازهای بیماران روانی مزمن تاکید کرده و دست پرمهر و یاریگر کسانی را که زین پس درکنار ما، گوشهای از این بار مسئولیت اجتماعی را بر دوش خواهند کشید، صمیمانه میفشاریم و از خداوند منان مسئلت داریم که ما را در این راه دشوار تنها نگذارد و به ما استطاعت خدمت مضاعف به اقشار آسیبدیده اجتماعی( بیماران روانی مزمن) را عنایت فرماید.
